السبت، 31 مارس 2012

عایشه رضی الله عنها

1 شبهه شیعه: چرا عایشه دوست داشت بعضی از مردان نامحرم او را ببینند؟!!!
2 بررسی شبهات قمی در مورد حادثه افک
3 آیا ام مومنان عایشه به مردم گفته بود که عثمان را بکشید؟
4 آیا ام مومنان عائشه بعد از شنیدن خبر شهادت امیرمؤمنان علی سجده كرده است؟
5 آیا گناه ها و خطاهای صحابه اعتبار احادیث را زیر سوال میبرد؟
6 تهمت های شرمناک شیعه به ام المومنین عایشه رضی الله عنها
7 مولانا توحیدی در دفاع از ام المومنین عایشه
8 برنامه ویژه شبکه نور درباره ام المومنین عایشه
9 ادعای شیعه: آيه افك در باره ام مومنان عایشه نیست !!!
10 مقصود شیعه از ناسزا گفتن به حضرت عایشه، چیست؟
11 چرا محمد صلی الله علیه و سلم 11 همسر داشتند؟(5)
12 چرا محمد صلی الله علیه و سلم 11 همسر داشتند؟(4)
13 چرا محمد صلی الله علیه و سلم 11 همسر داشتند؟(3)
14 چرا محمد صلی الله علیه و سلم 11 همسر داشتند؟(2)
15 چرا محمد صلی الله علیه و سلم 11 همسر داشتند؟(1)
16 آيا حضرت عائشه با رسول الله برخورد تندى داشته است؟ (2)
17 آيا حضرت عائشه با رسول الله برخورد تندى داشته است؟ (1)
18 مهم ترین دلیل ازدواج محمد صلی الله علیه وسلم با دختران ابوبکر و عمر رضی الله عنهم، چه بود؟
19 تهمت ننگین شیعه به ام مومنان عایشه صدیقه
20 آيا عايشه در سن 9 سالگی با پيامبر ازدواج كرد ؟ چرا؟
21 آیا در کتاب بخاری نوشته شده که خانه عایشه مرکز فتنه است؟
22 آیا حضرت عایشه حق نداشت اجازه دفن حضرت عمر را در اتاق رسول الله صلى الله عليه و سلم بدهد؟

علمای شیعه به قرآن: ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان!!!


نویسنده:  محمد باقر سجودى

قرآن میگوید: (لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ ) (الفتح:18) (براستی که الله خشنود شد از مومنانی که زیر درخت با تو بیعت کردند)ما میپرسیم که آیا حضرت علی، جزو این مجموعه بیعت  کنندگان بود؟
آیا ایشان در میان کسانی بودند که زیر درخت با حضرت پیامبر بیعت کردند؟  جواب این است که بله بدون تردید حضرت علی از کسانی بودند که در زیر درخت ، با پیامبر بیعت نمودند. پس سوال مهم این است که شیعه که اینهمه از حضرت علی  تعریف میکند و برای اثبات حقانیت مقام ایشان، حدیث حوض و دار و کساء و مرغ پخته را برخ ما میکشد، چرا هیچ وقت به این آیه مهم استناد نمیکند؟ ما نشنیدیم که شیعه وقتی که میخوهد فضایل و نیکویی های حضرت علی را بگوید و او را بستاید به این سند مهم استناد کند . بیشک حضرت علی از پیشگامان نهضت اسلامی است و منظور از این آیه ایشان نیز هستند.

در دنباله این آیه، الله آنها بیشتر را میستاید:  (فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا) (الفتح:18) یعنی :پس با این بیعت در زیر درخت، آلله دانست مکنونات قلوب آنها را... و در پاداش به این عمل، برایشان سکینه و آرامش را نازل کرد و فتح نزدیک را به آنها هدیه داد. یعنی الله گواهی میدهد که قلوب اینها از ایمان پُربود و شایسته جایزه بودند لذا دو جایزه مهم به آونها داد یکی آرامش قلبی و دیگری غنایم دنیوی. 
حیرت آور است چرا شیعه وقتی که صفت علی را بازگو میکند هرگز ندیدم که بگوید  الله از ایمان و قلب علی تعریف کرد. الله به علی به خاطر قلب پر از ایمانش به او  دو جایزه مهم داد؟
حیرت آور است که شیعه به جای استناد به این سند مهم میرود میچسبد به کتب ینابیع موده سلیمان قندوزی و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی !! چرا ؟؟ 

چرا اول فضایل علی را از این آیات واضحات ثابت نمیکند؟؟؟
من بشما میگویم چرا!!
برای اینکه علاوه بر حضرت علی این آیه وصف  1399 نفر دیگر هم هست برای همین علمای شیعه از خیر این آیه میگذرند تا مبادا مردم شیعه بفهمند که حضرت ابوبکر و عمر و عثمان و بقیه صحابه هم مثل علی هستند و الله آنها را نیز ستوده است پس به آیه میگویند ما خیر ترا نخواستیم شر مرسان!!
و همین کتاب ابن ابی الحدید ما را بس است!!!!!! 

مثال دوم 
قران میفرماید:وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (التوبه:100) از پیشگامان نخستین مهاجر و انصار و ایضا از مردمانی که به نیکویی از این دو دسته پیروی گردند الله راضی شد و برایشان بهشتهایی که در زیرا آنها رود ها جاریست را آماده نمود و در آن بهشت ها همیشه باشند و این کامیابی بزرگی است
آیا علی رضی الله عنه از جمله مهاجرین نخستین بوده یا نبوده ؟؟
آیا این آیه در حق ایشان هست یا نیست؟ 
واضح است که بله در حق ایشان نازل شده است
اما نشنیدیم که شیعه وقتی که میخواهد فضایل و نیکویی های علی را بگوید و اورا بستاید به این سند مهم استناد کند!! چرا؟؟
من بشما میگویم چرا!!
برای اینکه علاوه بر حضرت علی این آیه وصف  صدها نفر دیگر هم هست  برای همین علمای شیعه از خیر این آیه میگذرند تا مبادا مردم شیعه بفهمند که حضرت ابوبکر و عمر و عثمان و بقیه صحابه هم مثل علی بودند و الله آنها را نیز ستوده است پس به آیه میگویند ما خیر ترا نخواستیم شر مرسان!! و همین کتاب سلیمان قندوری ما را بس است!!!!! 

مثال صدم:
مثل این میتونیم صد سوال بپرسیم پس میگذریم و سوال  صدم را مطرح کنم:
الله جل جلاله فرموده: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا (59) ای پیامبر به زنانت و به دخترانت یعنی به فاطمه  و  دیگر مومنات بگو که حجاب خود را رعایت کنند،.............
حالا سوال من این است  که به هر حال این حقیقت که قرآن وقتی مومنات را ذکر میکند حضرت فاطمه را بصورت برجسته تری وقبل از نام زنان مومن ذکر میکند،  این خودش یک افتخار بزرگ است پس چرا شیعه سخنی از این فضیلت فاطمه نمیکند و  برای اثبات فضایل فاطمه می چسبد به کتاب های بشری ، چرا؟؟  
من بشما میگویم چرا!!
برای اینکه علاوه بر حضرت فاطمه این آیه برای همسران و سه دختر دیگر  پیامبر هم  باعث فخر است، بلکه چون نام  همسران پیامبر را پیش از دختران ذکر کرده! پس  شیعه این را کسر شان فاطمه میبیند و برای همین علمای شیعه از خیر این آیه میگذرند تا مبادا مردم شیعه بفهمند که حضرت عایشه و حفصه و میمونه  و بقیه صحابه هم مثل فاطمه  بودند و الله آنها را پیش از فاطمه  ییاد کرده پس به آیه میگویند ما را به خیر تو امید  شر مرسان!!
و همین کتاب شافعی گنجی ما را بس است!!!!!! 
ای خواننده: پس قضاوت با توست!!

لیست موضوعی

البحراني يفضح الصدوق : الصدوق يزيد في الأخبار من عند نفسه - كتبه الواثق

الحدائق الناضرة - المحقق البحراني - ج 18 - ص 229 - 230

" والظاهر أن هذا التفسير من كلام الصدوق ، الذي يدخله غالبا في الأخبار ". 


Translation
And apparently this commentary from the words of Saduq, WHICH HE OFTEN INSERTS IN THE REPORTS


الوثيقة مصورة :

الجمعة، 30 مارس 2012

موضوعات به زبان فارسی

کتابخانه عقيده

الاثنين، 26 مارس 2012

أجمل قصيدة قرأتها في نصرة الصحابة و الرد على الرافضة - الشيخ العلامة الصرصري

الشيخ العلامة القدوة أبو زكرياء يحيى بن يوسف بن يحيى الصرصري الأصل، نسبة إلى صرصر بفتح الصادين المهملتين، قرية على فرسخين من بغداد. ولد سنة ثمان وثمانين وخمسمائة. قرأ القرآن بالروايات على أصحاب ابن عساكر البطائحي وسمع الحديث من الشيخ علي  بن إدريس اليعقوبي الزاهد، وأجاز له الشيخ عبد المغيث الحربي وغيره. وسمع منه الحافظ الدمياطي وحدث عنه وذكره في معجمه. إليه المنتهى في معرفة اللغة وحسن الشعر وديوانه، ومدائحه سائرة وكان حسان وقته، وكان ذكيا يتوقد نورا، وكان ينظم على البديهة سريعا أشياء حسنة فصيحة بليغة، وقد نظم الكافي الذي ألفه موفق الدين ابن قدامة ومختصر الخرقي، ويقال إنه كان يحفظ صحاح الجوهري بتمامه في اللغة. وكان صالحا قدوة كثير التلاوة عظيم الاجتهاد، صبورا قنوعا، وكان شديدا في السنة، منحرفا على المخالفين لها، وشعره مملوء بذكر أصول السنة ومدح أهلها وذم مخالفيها. وتوفي رحمه الله مقتولا سنة ست وخمسين وستمائة.

واها لفرط حرارة لا تبرد = ولواعج بين الحشا تتوقد
في كل يوم سنة مدروسة= بين الأنام وبدعة تتجدد
صدق النبي ولم يزل متسربلا = بالصدق إذ يعد الجميل ويوعد
إذ قال يفترق الضلال ثلاثة= زيدت على السبعين قولا يسند
وقضى بأسباب النجاة لفرقة = تسعى بسنة مهتدين وتحفد
فإن ابتغيت إلى النجاة وسيلة= فاقبل مقالة ناصح يتقلد
إياك والبدع المضلة إنها = تهدي إلى نار الجحيم وتورد
وعليك بالسنن المنيرة فاقفها = فهي المحجة والطريق الأقصد
فالأكثرون بمبدعات عقولهم = نبذوا الهدى فتنصروا وتهودوا
منهم أناس في الضلال تجمعوا = وبسب أصحاب النبي تفردوا
قد فارقوا جمع الهدى وجماعة الإسـ = ـلام واجتنبوا الهدى وتمردوا
بالله يا أنصار دين محمد = نوجوا على الدين الحنيف وعددوا
لعبت بدينكم الروافض جهرة = وتألبوا في دحضه وتحشدوا
نصبوا حبائلهم بكل بلية = وتغلظوا في المعضلات وشددوا
ورموا خيار الخلق بالكذب الذي = هم أهله، لا من رموه وأفسدوا
عابوا الصحاب وهم أجل مراتبا = في الفخر في أفق السماء وأمجد
ولرتبة الصديق جف لسانهم = يبغون وهي من التناول أبعد
أو ما هو السباق في عرف العلى = ولقد زكى من قبل منه المحتد
ولقد أشار بذكره رب العلى = فثناؤه في المكرمات مسدد
نطق الكتاب بمجده الأعلى ففي = آي الحديد مناقب لا تنفد
(لا يستوي منكم) وفيها مقنع = و (الليل) يثبت فضله ويؤكد
و (براءة) تثني بصحبته وهل = يزرى على الصديق إلا ملحد
أو ما هو الأتقى الذي استولى عـ = ـلى الإخلاص طارف ماله والمتلد
لما مضى لسبيله خير الورى = وحوى شمائله صفيح ملحد
منع الأعاريب الزكاة لفقده = وارتد منهم حائر متردد
وتوقدت نار الضلال وخالطت = إبليس أطماع كوامن رصد
فرمى أبو بكر بصدق عزيمة = وثبات إيمان ورأي يحمد
فتمزقت عصب الضلال وأشرقت = شمس الهدى وتقوم المتأود
وهو الموفق للصواب كأنما = ملك يصوب قوله ويسدد
بوفاقه آي الكتاب تنزلت = وبفضله نطق المشفع أحمد
لو كان من بعدي نبيا كنته = خبرا صحيحا في الرواية يسند
وبعدله الأمثال تضرب في الورى = وفتوحه في كل قطر توجد
وتمام فضلها جوار المصطفى = في تربة فيها الملائك تحشد
وتعمقوا في سب عثمان الذي = ألفاه كُفُوًا لابنتيه محمد
ولبيعة الرضوان مد شماله = عوض اليمين وهي منه أوكد
وحباه في بدر بسهم مجاهد = إذ فاته بالعذر ذاك المشهد
من هذه من بعض غر صفاته ما ضره ما قال فيه الحسد
ثم ادعوا حب الإمام المرتضى = هيهات مطلبهم عليهم يبعد
أنى وقد جحدوا الذين بفضلهم = أثنى أبو الحسن الإمام السيد
ما في علاه مقالة لمخالف = فمسائل الإجماع فيه تعقد
ولنحن أولى بالإمام وحبه = عقد ندين به الإله مؤكد
وولاؤه لا يستقيم ببغضهم = واضرب لهم مثلا يغيظ ويكمد
مثل الذي جحد ابن مريم وادعى = حب الكليم وتلك دعوى تفسد
وبقذف عائشة الطهور تجشموا = أمرا تظل له الفرائص ترعد
تنزيهها في سبع عشرة آية = والرافضي بضد ذلك يشهد
لو أن أمر المسلمين إليهم = لم يبق في هذي البسيطة مسجد
ولو استطاعوا لا سعت بمرامهم = قدم ولا امتدت بكفهم يد
لم يبق للإسلام ما بين الورى = علم يسود ولا لواء يعقد
علقوا بحبل الكفر واعتصموا به = والعالقون بحبله لم يسعدوا

الخميس، 22 مارس 2012

قصيدة في مدح الصحابة - للشيخ عائض القرني

دع عنـكَ لومـي يا حسود وأبعـدِ =فأنـَا على نـهـج النَّبيّ محمــدِ

قضّيتُ في عـلـمِ الرسولِ شبيبتي = ونهلـتُ بالتعليـمِ أعـذبَ مـوردِ

تـابعتُ أصحابَ الحديـثِ كأحمـدٍ = وكمالكٍ ومسـدد بـن مسـرهـدِ

وبرئتُ من أهـلِ الضلالِ وحزبهم =أو رأي زنديـقٍ وآخـر ملـحـدِ

ونبـذتُ رأي الجهم نبـذَ مسـافرٍ =لحـذائه والجعــدِ عصبة معبـدِ

لا للخـوارجِ لستُ مـن أتباعهـم = هل أرتضي نهـج الغوي المفسـدِ

فولاة أمـرِ المسلميـنَ نطيعـهـم =نأبى الخروجَ على الإمامِ المهتـدي

والمرجؤون نفضـتُ كفـي منهمو = والصـقر لا يأوي لبيت الهـدهـدِ

والـرفضُ أخلعهُ وأخلـعُ أهـلـه = هـم أغضبوا بالسبِ كـل موحـدِ

كلا ولا أرضى التصوفَ مشربــاً = تبـاً لهـم مـن فـرقةٍ لـم تهتـدِ

كتـبُ ابن تيمية حسـوتُ علومها = ونسختُهـا في القلبِ فعـل الأمجدِ

ومع المجـددِ قـد ركبـتُ مطيتي = مـن نجدِ أشرقَ مثل نورِ الفرقـدِ

لا تسمعـنَّ لحاسـدي في قــوله =والله ما صـدقوا أيصدقُ حسـدي؟

والله لـو كرِهتْ يـدي أســلافنا= لقطعتها ولقُلـتُ سُحـقاً يا يــدي

أو أن قلبــي لا يُحـبُ محمــداً = أحرقتـهُ بالنَّـار لـم أتــــردّدِ

فأنا مـع الأسلاف أقفـو نهجـهـم = وعلى الكتـاب عَقِيـدتي وتَعبـدي

واشكـر سليـمان الخراشي إنــه = كالسيف في رأس الضـلال مهنـدِ

قد جـاءني يهدي المشورة قائــلاً = امـدح رعاك الله صحب محمــدِ

فالله يشـكر سعيـه ويثيـبـــه = لله قصـدٌ صالـحٌ من مقصـــدِ

فعلى الرسولِ وآلـه وصحابـــه =مني السـلام بكل حـب مسعــدِ

هـم صفوة الأقوام فاعرف قدرهـم = وعلى هـداهـم يا مـوفق فاهتـدِ

واحفظ وصية أحمد في صحبــه = واقطـع لأجلهم لسـان المفســدِ

عرضي لعرضهم الفداء وإنهــم =أزكى وأطـهر من غمام أبـــردِ

فالله زكاهـم وشرّف قـدرهـــم = وأحلهـم بالديـن أعـلى مقعــدِ

شهدوا نزول الوحي بل كانوا لــه = نعم الحمـاة من البغـيض الملحـدِ

بذلوا النفوس وأرخصوا أمـوالهـم =في نصـرة الإسـلام دون تـرددِ

ما سبـهــم إلا حقـيـرٌ تـافــــهٌ =نـذلٌ يشــوهـهم بحـقـدٍ أســـودِ

لغبـارُ أقدام الصحابة في الـردى = أغلى وأعلى من جبـين الأبعــدِ

ما نال أصحابَ الرسول سوى امرء = تمـت خسارتـه لسـوء المقصـدِ

هـم كالعيـون ومسـها إتلافـهـا = إيـاك أن تدمـي العيـون بمـرودِ

من غيرهم شـهد المشاهد كلهــا = بـل من يشابهـهم بحُـسن تعبـدِ

ويـلٌ لمن كان الصحابة خصمـَه = والحاكـمُ الجبـارُ يـوم الموعـدِ

كل الصحابة عادلون وليس فــي = أعراضهم ثـلبٌ لكـل معـربــدِ

أنسيـت قـد رضي الإله عليـهـم =في تـوبةٍ وعلى الشهادة فاشهــدِ

فإذا سمعت بأن مخـذولاً غـــدا= في ثلبـهم فاقطع نياط المعتــدي

مفـتاح سبـهم الموفـق خالنــا = أزجي التحـايا للحليــمِ الأرشـدِ

أعني معاويـة الجليـلَ وحسبـُـه =إذ كـان كاتبَ وحينا ثبـتَ اليــدِ

مـا اختـاره المختـار إلا أنــه =حَبـرٌ أميـن في صراطٍ مهتــدِ

ودعا له خيـر الأنـام وبوركـت = أيـامـه في مُـلك عـدلٍ أرغـدِ

حتى تقيُ الديـن قـال: دُعا النبـي = لا أشبـع الرحمـن بطـن الأبعـدِ

هو من مناقبه وخيـرُ خصالـــه =فأضف إلى تلك المنـاقب واعـددِ

ولِعمـرو داهيـة الـدواهي حبُنـا = مهما جـرى حاز الرضى بتـفردِ

أنعم بفاتـح مصـر مـن قـوادنا = لله درك مــن هـمـامٍ أوحــدِ

لـو كـان في إيـمانه شـك لمـا =ولاه خيـر الخـلق جيـش المسجدِ

صلى بأصحاب الرسول ولم يكـن= حـاشاه من أهـل النفاق بمشهــدِ

لكـنّ مبغضـهم يحـاول ثلبـهـم= بـتربصٍ وتـحرشٍ وتـرصــدِ

هو كالذبـاب على الجراح وهمـّه =وضع الأذى فعل الحقـود الأنـكدِ

حـبُ الصحابة واجبٌ في ديننــا = هم خير قرنٍ في الزمان الأحمــدِ

ونكـفُ عـن أخطائـهم ونعدهـا =أجراً لمجتـهدٍ أتى في المسنـــدِ

ونصونـهم من حاقـدٍ ونحـوطهم =بثـنائنا في كـل جمـع أحشــدِ

قد جاء في نص الحـديث مصحّحاً = الله في صحبي وصية أحمــــدِ

فبحبـهم حـب الرسـول محقـق = فاحـذر تنقصهم وعنه فأبعــــد
 
فـالله يجمعـنا بهـم فـي جـنـة = في مقعـد عـند المليــك مـخـلـد

ما عائـض القرنـي إلا خـادم
= لعـلومــهـم والله ربـي مقـصـدي

صلى الإله على الرســول وآله = وصحـابه ولكل عـبـد مهــتدي



۞ علي بن أبي طالب هو الذي هدى كل الأنبياء وهو الذي نجى نوح وصاحب ابراهيم ۞

علي بن أبي طالب هو الذي هدى كل الأنبياء
وهو الذي نجى نوح وصاحب ابراهيم

وهو الواسطة الى الله تعالى حتى بالنسبة للأنبياء عليهم السلام



۞استشهد القاضي العارف الرباني و المحقق الصمداني القمي بثلاث آيات أخطأ فيها كلها ۞

إنَّ الحَمْدَ لله، نَحْمَدُه، ونستعينُه، ونستغفرُهُ، ونعوذُ به مِن شُرُورِ أنفُسِنَا، وَمِنْ سيئاتِ أعْمَالِنا، مَنْ يَهْدِه اللَّهُ فَلا مُضِلَّ لَهُ، وَمَنْ يُضْلِلْ، فَلا هَادِي لَهُ.
وأَشْهَدُ أنْ لَا إلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وأشهدُ أنَّ مُحَمَّدًا عبْدُه ورَسُولُه.
{يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إِلا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ} [آل عمران: 102] .
{يَاأَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالأرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا} [النساء: 1] .
{يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلا سَدِيدًا * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا} [الأحزاب: 70، 71] .
أما بعد:
يستنكرالاخوة على علماء دين الامامية أنهم لا يحفظون كتاب الله وأنهم حينما يستشهدون بآية ما يخطؤون في تلاوتها رغم الألقاب التي ينعتون بها ومنازلهم.

هذا ليس خاصا بالمعاصرين بل أسلافهم كذلك وانظر لهذه الوثيقة لتصدم حيث استشهد القاضي العارف الرباني و المحقق الصمداني القمي بثلاث آيات أخطأ فيها كلها .والمضحك هو هذه الألقاب الضخمة لهذا الرجل.                                                                                                                                                                                                                     


وهنا يتجاوز الأمر لحد تأليف آية ونسبتها لله تعالى وانظر لتعليق المحقق بالأسفل